سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ - جوکستان
چیزی برای ابلیس کمر شکن تر از این نیست که دانشمندی در قبیله ای ظهور کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
   
 

نویسنده:  مدیر وبلاگ  یکشنبه 85/12/27  ساعت 6:46 عصر .

 

                                                     

                                                            

 

                                                    


 
 

نظر شما()


   
 

نویسنده:  مدیر وبلاگ  شنبه 85/12/26  ساعت 2:2 عصر .

 

جوکستان

Sms  آخر سال

چند شبه که میخوام برم دیگه یکی دوروز باقی مانده منو برایه تمام بدی هایم ببخش حلالم کن سال 1385

......................................................................................................................

یه نفر با یه سرهنگ سوار اتوبوس میشه از سرهنگه می پرسه شما گروهبانید

 سرهنگ میگه: نه

باز طرف از سرهنگ می پرسه شما گروهبانید چند بار اینو میگه آخر سرهنگه عصبانی میشه ومی گه آره

طرف میگه: چرا پس لباس سرهنگ ها رو  پوشیدی.

 

به یه نفر میگن چرا طرفدار شعر نو هستی طرف میگه چون تو این سال جدیدی که داره میاد میخوام حداقل یه چیزم نو باشه.

 

خانومه به خدمتکارش میگه چرا از جایی که قبلا کار میکردی رضایتنامه نداری

خدمتکار میگه چون هرجا برای کار میرم اون قدر میمونم که همه میرن.

 

اولی:امسال تابستون خیلی خوش گذشت

میگن چرا

میگه چون سال قبل 3تا تجدید داشتم ولی امسال کلا رد شدم

 

یه جغد رو به جای طوطی به یه نفر میفروشن بعد از چند ماه ازش میپرسن طوطی حرف زدن یاد گرفته

طرف میگه نه ولی خیلی دقت میکنه

 

 

کلیماکاتور

هنوز هم در پی جراحی مگردم تا سرنوشت من و تو را بهم پیوند بزند

سیاستمدار اولین کسی را که میکشد احساسش است

هیچ فضانوردی قبل از معتاد به فضا نمیرسد

تفاوت دید من و تو در نمره ی آن است

وقتی برق از چشمانت میپرد فیوز دلم میسوزد

 

 

  


 
 

نظر شما()


   
 

نویسنده:  مدیر وبلاگ  شنبه 85/12/26  ساعت 1:58 عصر .

 


 
 

نظر شما()


   
 

نویسنده:  مدیر وبلاگ  چهارشنبه 85/12/2  ساعت 4:50 عصر .

 

**شما می توانید جوک های خود را در قسمت نظرات این قسمت بنویسید تا در وبلاگ با نام خود تان اگر مایل بودید ثبت شود.**

 شما میتوانید از فرم آخر جوک را برای من بفرستید

e -mail: darianiahad@yahoo.com

جوک                     جوک                  جوک                     جوک             ye joook                                                                www.1joook.parsiblog.com                          

یه ترکه قبل اینکه میخواد بره حمام به سرش شامپو میزنه مگین چرا اینکار رو کردی میگه :چون این شامپو واسه موهای خشکه

ها SMS

زی ذی نامه الهی!به مردان درخانه ات. به آن زن ذلیلان فرزانه ات . به آنانکه در بچه داری تکند. یلان عوض کردن پوشکند. به آنانکه باذوق وشوق تمام.به مادرزن خود بگویند:مامان.به آنانکه دامن رفو میکنند. زبعد رفویش اتومیکنند. به آن قرمه سبزی پزان قدر .به آن مادران به ظاهرپدر. الهی !به آه دل زن ذلیل. به آن اشک چشمان ممد سبیل!که ما را براین عهد کن استوار! ازاین زن ذلیلی مکن برکنار.

مشترک گرامی لطفا دستگاه خود را خاموش کنید‎می خواهیم مخابرات را بشوریم

میدونی عارق یعنی چی ؟ گوزا جمع میشن بعد سوار آسانسور میشن بعد از بالا درمیان

تولد دومین گوسفند شبیه سازی شده مبارک باد . تودیگه تنها نیستی.

اگر برای سرشماری شما نیومده بودن نگران نباشین چون جوجه ها رو سال آینده تو پاییز میشمرن.


 
 

نظر شما()


   
 

نویسنده:  مدیر وبلاگ  دوشنبه 85/11/30  ساعت 12:40 عصر .

 

تبلیغات
کلیک کنید.


 
 

نظر شما()


   
 

نویسنده:  مدیر وبلاگ  جمعه 85/11/27  ساعت 4:46 عصر .

 

کلام روز

روزی سه برادر نزد حضرت علی (ع) رفتندوخواستند تا حضرت در تقسیم ارث طبق وصیت به آنها کمک کند . در وصیتنامه نوشته شده بود یک دوم ارث به اولین برادر یک سوم آن به دومی و یک نهم آن به سومی .

ارث 17 شتر بود. ونباید شتری  بریده شود .

آن حضرت  بدون آنکه فکری کند و به یاران گفت تا یک شتر از شترهای آن حضرت را  به ارثیه ی ورثه اضافه کنند . که مجموع شتر ها 18 بشود وبعد طبق وصیتنامه تقسیم کرد به نفر اول  یک  دوم که می شود 9شتر  به نفر دوم یک سوم که می شود 6 شتر به نفر سوم یک نهم که می شود 2 شتر . حال مجموع شتر هایی که داده شد 17 شتر شد ویک شتری را که حضرت داده بود باقی ماند و آن را حضرت به پیش شترهای خود باز گرداند.                                                                                                            

نفر اول=9  نفر دوم=6  نفر سوم=2   17=2+6+9                            

 

*********************************************************************

**شما می توانید جوک های خود را در قسمت نظرات این قسمت بنویسید تا در وبلاگ با نام خود تان اگر مایل بودید ثبت شود.**

 شما میتوانید از فرم آخر جوک را برای من بفرستید

e -mail: darianiahad@yahoo.com

*********************************************************************

SMS  روز برا کسی که دوسش دارین 

تو سر منی چشم منی قلب منی دل منی عمر منی نور منی روح منی.................................................خمینی بت شکنی خمینی

..........................................................................................................................................

بهلول

وقتی خردسال بود به او گفتند میخواهی پدرت بمیرد تا ثروتش به تو برسد گفت نه والا میخواهم که او را بکشند تا دیه اش را نیز بگیرم

روزی بهلول جنازه ای را می بیند ومی گوید:

 آن را به کجا می برند؟

میگویند: به جایی که نه چراغ نه فرشی نه لباسی نه غذایی نه آبی .

بهلول میگوید: پس خوب دارند آن را به خانه ی ما می آورند.

 

روزی کری در کنار رودی نشسته بود ویک کیسه گندم برای فروش داشت ناگهان بهلول با اسبی آمد

آن مرد کر باخود گفت :آن مرد که برسد (بهلول) اول سلام خواهد کرد بعد خواهد پرسید  آب این رود چند متر است  بعد خواهد پرسید این گندم چند کیلو است

بهلول رسید گفت :هی مردک بلندی این آب چقدر است

او گفت سلام

بهلول گفت سرت بریده شود

 او گفت تا بگردن

بهلول گفت:خاک تو سرت

او گفت 40 کیلو

 

کسی از بهلول پرسید : اگر شیر و پلنگی به  آ هویی برسند سر آهو چه بلایی خواهد آمد .

گفت: هیچ چیز چون شیر وپلنگ سر آن آهو خود را خواهند کشت.                                              تمام

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%% پلیس برای بدست آودن اطلاعاتش درباره یه نفر از کسی پرسید : فلانکس را می شناسی

گفت : بله

 پلیس گفت : چگونه مردی است

گفت :نصفش خوب نصفش بد پلیس گفت :چطور مگه . گفت: اون با چشماش قوانیین رو میبینه بعد با پاهاش از روشون رد میشه.


 
 

نظر شما()


   
 

نویسنده:  مدیر وبلاگ  جمعه 85/11/27  ساعت 4:43 عصر .

 

 

بچه دست ودلباز

1.بچه ی دست ودلباز به دوستش می گه می شه خودکار تو قرض بدی مگه نه چون جوهر نداره به اون یکی مگه اون هم میگه نه چون خودکارم شکسته .

بعد بچه ی دست ودلباز به خودش مگه چه بد شانسی حالا باید با خودکار خودم بنویسم.

 

2.یه خانم زنگ می زنه به دکتر می گه زود بیایین بچم خودکار و قورت داده .

دکتر:خونسرد باشین آدرس رو بگین .

خانم آدرس رو مده ومیگه :تا اومدنتون چی کار کنم

دکتر اگه خیلی عجله دارین با مداد بنویسین.

 

3.از مربی تیم ایران می پرسن ترکیب تیم شما چیه

میگه :...نمی دونم .................................................حمید!

 

4.بد شانسی یعنی دیدن فیلم سینمایی تکراری هندی

یعنی: وسط نهار شام فامیل ها بریزن تو خونه

یعنی: نمره بد گرفتن یعنی: اشتباه نوشتن برنامه ی امتحانی

یعنی: پس چند ساعت مخ زدن تو اینترنت کارتت تموم بشه

یعنی: تو وسط دانلود به علتی از اینترنت قطع شی.   

 

5. یه روز دونفر یکی ترک و یکی فارس سوار یه الاغ می شن و به طرف یه جایی میرن تو وسط راه خره ار ار  میکنه فارسه به ترکه میگه شما که ترکه خرین این خره چی گفت؟ ترکه میگه گفت نیم ساعت مونده تا برسیم .

بعد تو راه خره می گوزه فارسه میگه حالا چی گفت ؟

ترکه میگه والا نمیدونم چون فارسی گفت......


 
 

نظر شما()


   
 

نویسنده:  مدیر وبلاگ  جمعه 85/11/27  ساعت 4:42 عصر .

 

                                                     

یه روز دو تاجوجه قرار ازدواج میزارن وقتی بزرگ میشن می بینن هر دو مرغن

یه روز یه نفر میزنه یه پلیس رو میکشه بعد زنگ می زنه 110 میگه مبینم که 109 تا شدین


 
 

نظر شما()


   
 

نویسنده:  مدیر وبلاگ  جمعه 85/11/27  ساعت 4:40 عصر .

 

اسمت رو باغچه نوشتم . شکفت! روی درخت نوشتم .میوه داد . توی صحرت نوشتم . لاله زار شد !آخه عزیزم پشکل هم اسم شد ؟!

اگر زنبور دنبال یه گل خوشگل می گشت جون هر کی دوست داری نگو من کجام .

پینوکیو می ره سر خاک باباش می گه : عروسکی بودم برات . که تو بهم نفس دادی

بی معرفت شدی .... محل نمی ذاری.... اس ام اس نمی دی ...... خمودتو واسه ما می گیری .....این همه بی محلی واسه چیه ؟حالا خوبه فقط چی توز از عکست برای تبلیغ استفاده کرده !

براساس آخرین کشفیات باستان شناسان عامل قتل هابیل . تبعیض بین فرزندان بوده . چون آدم فقط به هابیل می گفته : مربا بده بابا !

از این به بعد اس ام اس هایت را برای حیف نان بفرست او به ما ابلاغ می کند . ما با رعیت جماعت اس ام اس بازی نمی کنیم .

تو این ساعت قرار بود تو جنگل یه جلسه ی مهم بر قرار بشه ولی نمیشه می دونی چرا؟ آخه این الاغه نرفته جلسه و داره اس ام اس  می خونه !

چشمهای درشت و زیبایت را که به من می دوزی  و با لبهای زیبا آواز می خوانی . احساس می کنم که بیش از  همیشه عاشقت هستم . تو زیبا ترین قورباغه ی این برکه ای


 
 

نظر شما()


<      1   2   3      

 

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

 
 
 


وبلاگ من
 

ایمیل

 
 
 

پیوندهای روزانه
 

تعداد کل بازدید
 

تعداد بازدید امروز
 

تعداد بازدید دیروز
 

درباره خودم
مدیر وبلاگ - جوکستان  

لوگوی خودم
مدیر وبلاگ - جوکستان  
 

فهرست موضوعی یادداشت ها
 

آرشیو
 

اشتراک
 

جستجو

در متن یادداشت و پیام